رقابت سنگین در انتظار ایران / رقبا گوی سبقت را ربودند
کشورهای ساحلی خزر با سرعت و فناوری نوین در حال بهرهبرداری انرژی هستند و ایران باید با سرمایهگذاری و توسعه فوری، سهم خود را از این میدان نفتی و گاز ارتقا دهد.

دریای خزر بزرگترین منبع بسته آب جهان است که با دارا بودن ذخایر قابلتوجه هیدروکربنی، در کانون توجه پنج کشور ساحلی یعنی ایران، روسیه، جمهوری آذربایجان، ترکمنستان و قزاقستان قرار دارد. این پهنه آبی نه تنها به لحاظ منابع انرژی بلکه از منظر امنیت، حملونقل و ژئوپلیتیک، اهمیت ویژهای دارد.
برآوردها نشان میدهد خزر دارای دهها میلیارد بشکه نفت و صدها تریلیون فوت مکعب گاز طبیعی است. بخش قابل توجهی از این ذخایر در میادین دریایی یا نزدیک به مرزهای آبی مشترک قرار دارد، که بهرهبرداری از آن، همواره محل رقابت و تعامل کشورهای ساحلی بوده است.
شتاب برداشت رقبا و جایگاه ایران
در دهه گذشته، روند برداشت و اکتشاف در کشورهای حاشیه خزر به سرعت افزایش یافته است. آذربایجان با بهرهگیری از همکاری شرکتهای بزرگ بینالمللی مانند BP و SOCAR، پروژههای عظیم حفاری دریایی را اجرا کرده و توانسته تولید نفت خود را تا مرز صدها هزار بشکه در روز تثبیت کند. روسیه نیز با استفاده از توان فنی و تجهیزات پیشرفته، در بخش شمالی خزر ذخایر جدیدی را کشف و وارد مرحله بهرهبرداری کرده است.
ترکمنستان بیش از پیش به سمت گسترش بخش انرژی دریایی خود حرکت کرده و قراردادهای چند میلیارد دلاری را با شرکتهای آسیایی و اروپایی منعقد کرده است. این وضعیت در قزاقستان نیز مشهود است؛ پروژههایی مانند میدان “کاشاگان” بهعنوان یکی از بزرگترین میادین نفتی تازهکشفشده جهان، با فناوریهای پیشرفته توسعه یافته است.
در این میان، ایران نیز سهم معینی از ذخایر خزر دارد، اما سرعت توسعه میادین آبی آن، بهویژه در بخش شمالی، قابل مقایسه با شتاب رقبا نیست.
چالشهای فنی و مالی ایران
ایران طی سالهای اخیر، پروژههایی برای اکتشاف و برداشت در خزر آغاز کرده است؛ از جمله استقرار سکوی جدید حفاری در بندر نوشهر و عملیات اکتشافی در بلوکهای دریایی، اما این اقدامات با موانع متعددی روبهرو است:
فناوری حفاری در آبهای عمیق:
بخشهای زیادی از ذخایر ایران در مناطق عمیق یا فوقعمیق قرار دارد. حفاری در این اعماق، نیازمند تجهیزات پیچیده و فناوریهای پیشرفته مانند سیستمهای کنترل فشار خودکار، لولهگذاری زیرآبی و کشتیهای تخصصی پشتیبان است. تحریمها و محدودیتهای انتقال دانش فنی، دسترسی ایران به این فناوریها را با مشکل مواجه کرده است.
کمبود سرمایهگذاری خارجی:
پروژههای دریایی نیازمند میلیاردها دلار سرمایه اولیه برای تجهیز، حفاری و ایجاد زیرساخت انتقال هستند. فضای نااطمینان سیاسی و اقتصادی، بسیاری از سرمایهگذاران خارجی را محتاط و بعضاً منصرف کرده است.
زیرساختهای انتقال انرژی:
خطوط لوله زیرآبی، سکوی فرآورش و پایانههای ساحلی باید قبل از بهرهبرداری کامل ساخته و عملیاتی شوند. نبود این زیرساختها، باعث افزایش هزینه حمل با نفتکش و کاهش بهرهوری برداشت میشود.
ابعاد اقتصادی رقابت در خزر
برداشت سریع و پیوسته کشورهای رقیب، معنای اقتصادی روشنی دارد؛ کاهش سهم واقعی ایران از منابع مشترک. در میادین دریایی، هر واحد انرژی که استخراج میشود، امکان برداشت آن برای سایر کشورها را از بین میبرد. این مسئله نه تنها درآمدهای ارزی آتی کشور را تهدید میکند بلکه مانع توسعه صنایع پاییندستی مانند پتروشیمی، پالایشگاهی و فرآوری گاز در شمال ایران میشود.
همچنین، وجود منابع انرژی قابلتوجه در خزر، میتواند ایران را در جایگاه صادرکننده به بازارهای اروپایی یا آسیای مرکزی قرار دهد. اما بدون برنامه توسعه سریع، این فرصت به راحتی از دست خواهد رفت.
ابعاد ژئوپلیتیک و امنیت انرژی
علاوه بر جنبه اقتصادی، دریای خزر یک میدان رقابت ژئوپلیتیک است. حضور شرکتهای اروپایی و آسیایی در پروژههای کشورهای دیگر، باعث تثبیت نفوذ سیاسی این بازیگران در منطقه شده است. اگر ایران در این رقابت حضور فعال نداشته باشد، هم در حوزه انرژی و هم در موازنه قدرت منطقهای، موقعیتش تضعیف میشود.
کارشناسان مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشهای متعددی که در سالیان اخیر منتشر کرده اند برای برونرفت از وضعیت فعلی، مجموعهای از راهکارهای زیر را پیشنهاد کرده اند از جمله تسریع سرمایهگذاری داخلی انها می گویند استفاده از منابع صندوق توسعه ملی، انتشار اوراق مشارکت انرژی و جذب سرمایه بخش خصوصی داخلی برای توسعه زیرساختهای حفاری و انتقال باید در قدم نخست مورد ارزیابی و عمل قرار گیرد. همچنین دیپلماسی انرژی فعال نیز می تواند در این زمینه به صنعت نفت کمک کند به طوریکه بکارگیری روابط دیپلماتیک برای ایجاد پروژههای مشترک با کشورهای همسو و کاهش رقابت منفی در برداشت شکل گیرد. مدلهای جدید قرارداد نفتی نیز یکی دیگر از کارهایی است که باید انجام شود. بازطراحی قراردادهای نفت و گاز بهگونهای که ریسک سرمایهگذاران خارجی کاهش یابد و بازگشت سرمایه تضمینشدهتری داشته باشند. انتقال و بومیسازی فناوری حفاری عمیق از جمله نقاط ضعف ایران است که همکاری با شرکتهای دارای دانش فنی در کشورهای آسیایی، بهویژه چین و هند، و تلاش برای آموزش و تربیت نیروی انسانی متخصص می تواند در این زمینه راهگشا باشد. ایجاد زیرساختهای انتقال سریع نیز از دیگر کارهایی است که باید انجام شود. خط لوله زیرآبی و ایستگاههای فرآورش ساحلی باید در اولویت قرار گیرد تا برداشت و عرضه انرژی بدون توقف و با کمترین هزینه انجام شود.
ضرورت نگاه راهبردی
اگرچه برخی تصمیمات کوتاهمدت میتواند بخشی از عقبماندگی را جبران کند، اما رقابت در دریای خزر نیازمند برنامهریزی بلندمدت و نگاه راهبردی است. ایران باید جایگاه خود را بهعنوان مالک بخشی از منابع انرژی این دریا تثبیت کرده و ظرفیت برداشت را متناسب با تحولات فنی و اقتصادی روز ارتقاء دهد.
رقابت در خزر، مسابقهای است با سرعت بالا و استانداردهای فنی پیچیده. هر کشوری که زودتر به بهرهبرداری برسد، سهم بیشتری از این گنجینه انرژی خواهد داشت. ایران برای حفظ و تثبیت جایگاه خود، باید با اقدام سریع، سرمایهگذاری گسترده و استفاده از فناوریهای نوین، فاصله خود با رقبا را کاهش دهد. عدم توجه به این ضرورت، نهتنها سهم ایران از منابع خزر را کاهش میدهد، بلکه پیامدهای اقتصادی و ژئوپلیتیک جدی برای کشور به همراه خواهد داشت.