تهران از لبه پرتگاه تخلیه بازگشت / دو بال نجات پایتخت
در حالی که ۲۱ استان کشور از جمله تهران با بارش صفر، ششمین سال خشکسالی متوالی را تجربه میکنند، مقامات ارشد دولت برای اولین بار به صراحت از وقوع یک ابربحران در پایتخت پرده برداشتند: “تهران تا مرز تخلیه پیش رفت.” این اعتراف تکاندهنده، نشان میدهد که پایتخت ایران در تابستان گذشته، در سکوت خبری از لبه پرتگاه یک فاجعه انسانی و اجتماعی عبور کرده است.

گزارشهای تفصیلی نشان میدهد که ترکیبی از اقدامات مهندسی اضطراری توسط وزارت نیرو و مشارکت مسئولانه شهروندان، توانست این بحران بیسابقه را مهار کند، اما زنگ خطر برای آینده همچنان با صدایی بلند به گوش میرسد.
بر اساس آمار شرکت مدیریت منابع آب ایران، کاهش ۵۶ درصدی بارشها در سال آبی جاری، سدهای پنجگانه تأمینکننده آب تهران و البرز (امیرکبیر، لار، طالقان، لتیان و ماملو) را با تنها ۲۳۹ میلیون متر مکعب ذخیره مواجه کرده است. این وضعیت که به گفته مدیرعامل آبفای تهران در یک قرن گذشته بیسابقه بوده، وزارت نیرو را به اجرای یک طرح دووجهی برای نجات پایتخت واداشت:
۱. جبهه اول: مهندسی تأمین و توزیع
با پیشبینی به صفر رسیدن ذخیره سدهای ماملو و لتیان تا پایان تابستان، وزارت نیرو مجموعهای از اقدامات فوری و پرهزینه را برای جلوگیری از وقوع فاجعه به اجرا گذاشت:
- تزریق منابع جدید:
- افزایش برداشت از آبهای زیرزمینی: حفر اضطراری ۴۵۷ حلقه چاه جدید و بهسازی ۹۰۰ حلقه چاه دیگر برای جبران کسری آب سدها.
- انتقال بینحوضهای: آغاز پروژه حیاتی انتقال ۵ متر مکعب آب بر ثانیه از سد طالقان به شبکه تهران، که به تنهایی یکهشتم نیاز روزانه پایتخت (۴۰ هزار لیتر بر ثانیه) را پوشش میدهد.
- بهینهسازی شبکه موجود:
- تعدیل هوشمند فشار: کاهش پلکانی فشار آب در سراسر شبکه که به تنهایی منجر به صرفهجویی شگفتانگیز ۶۲ میلیون متر مکعبی شد و عملاً عمر ذخایر باقیمانده سدها را برای ۲.۵ ماه دیگر تمدید کرد.
- ارتقای زیرساخت: افزایش ظرفیت مخازن و مدرنسازی سیستمهای کنترل از راه دور برای مدیریت دقیقتر توزیع.
تحلیل استراتژیک: این اقدامات نشاندهنده توان بالای بسیج فنی و مهندسی کشور در شرایط بحران است. با این حال، باید توجه داشت که راهکارهایی مانند حفر گسترده چاه، یک شمشیر دولبه است. این اقدام اگرچه در کوتاهمدت بحران آب شرب را مهار میکند، اما در بلندمدت با تشدید برداشت از سفرههای زیرزمینی، خطر فرونشست زمین را که خود یک بحران خاموش در تهران است، به شدت افزایش میدهد. بنابراین، این راهکارها باید به عنوان مُسکنهای موقتی تلقی شوند، نه درمان دائمی.
۲. جبهه دوم: مدیریت مصرف و مشارکت مردمی
کلید موفقیت اقدامات فنی، همراهی شهروندان بود. وزارت نیرو با شفافسازی نسبی شرایط و توصیههای مشخص، توانست بخشی از جامعه را با خود همراه کند:
- پذیرش الگوی جدید مصرف: بسیاری از شهروندان با نصب پمپ و مخزن در منازل، خود را با سیاست تعدیل فشار شبکه تطبیق دادند و از هدررفت آب جلوگیری کردند.
- تحقق ۱۰% صرفهجویی: همکاری عمومی تاکنون منجر به کاهش ۱۰ درصدی در سرانه مصرف شده است؛ دستاوردی که نقشی حیاتی در پایدار نگه داشتن شبکه داشته است.
تحلیل استراتژیک: موفقیت در این جبهه، اثباتکننده یک اصل کلیدی است: بدون سرمایه اجتماعی و مشارکت مردم، هیچ پروژه فنی و مهندسی قادر به حل بحرانهای فراگیر نیست. تجربه تهران نشان داد که شهروندان در صورت آگاهی از عمق بحران و مشاهده اقدامات عملی از سوی حاکمیت، آمادگی مشارکت مسئولانه را دارند. اکنون چالش اصلی، تبدیل این ۱۰ درصد صرفهجویی از یک رفتار هیجانی-موقتی به یک فرهنگ پایدار و تثبیتشده و رساندن آن به هدف ایدهآل ۲۰ درصدی است.
نتیجهگیری نهایی: از مدیریت بحران تا مدیریت ریسک
تهران با ترکیبی از نبوغ مهندسی و مسئولیت اجتماعی، توانست از یک بحران حاد عبور کند. دو دستاورد کلیدی این دوره، یعنی “پروژه انتقال آب طالقان” و “فرهنگسازی برای مدیریت مصرف”، کلیدهای بقای پایتخت در سالهای آینده هستند. با این حال، تداوم بحران اقلیمی ایجاب میکند که سیاستگذاران از فاز “مدیریت بحران” خارج شده و وارد فاز “مدیریت ریسک” شوند. این امر مستلزم سرمایهگذاری کلان بر روی راهکارهای پایداری همچون بازچرخانی آب و تصفیه کامل فاضلاب، اصلاح الگوی کشت در حوضه آبریز تهران، کنترل قاطع ساختوسازهای غیرمجاز و آموزش مستمر شهروندان است. آینده تهران بیش از آنکه به بارشهای آسمانی وابسته باشد، به این تصمیمات استراتژیک زمینی گره خورده است.