اختصاصی خودرو یک؛
برنج کیلویی ۴۳۲ هزار تومان! / عطر برنج ایرانی رسماً از سفرهها پرید
در حالی که سفرههای ایرانیان بیش از هر زمان دیگری تحت فشار تورم قرار دارد، بازار برنج، به عنوان استراتژیکترین کالای اساسی کشور، با ثبت قیمتهای بیسابقه، زنگ خطر را برای امنیت غذایی خانوارها به صدا درآورده است. بررسی آخرین قیمتها در دهم آبانماه ۱۴۰۴ نشان میدهد که قیمت برخی ارقام برنج ایرانی مانند «برنج دودی صدری دم سیاه» به کیلویی ۴۳۲,۰۰۰ تومان رسیده و حتی «برنج نیمدانه طارم هاشمی»، که همواره گزینهای اقتصادی برای اقشار ضعیفتر بود، با قیمت ۱۷۱,۰۰۰ تومان به فروش میرسد. این جهش قیمتی که عملاً برنج باکیفیت ایرانی را به یک کالای لوکس تبدیل کرده، سوالات جدی در مورد دلایل این گرانی و آینده این قوت غالب بر سر سفرهها ایجاد میکند.
نگاهی به لیست قیمتها، تصویری از یک بازار طبقاتی و آشفته را به نمایش میگذارد. در بالای این جدول، برنجهای خاص و اعیانی قرار دارند که خرید آنها برای بخش بزرگی از جامعه به یک رویا تبدیل شده است. «برنج دودی صدری دم سیاه» با قیمت کیلویی ۴۳۲,۰۰۰ تومان رکورددار است و پس از آن، «برنج دودی هاشمی» با ۳۹۹,۰۰۰ تومان و «صدری دم سیاه آستانه اشرفیه» با ۳۹۲,۰۰۰ تومان قرار گرفتهاند. در سوی دیگر بازار، ارقامی که زمانی به عنوان برنجهای ارزانقیمت و پرمحصول شناخته میشدند، اکنون با قیمتهای سنگینی عرضه میشوند؛ «برنج شیرودی استخوانی» با قیمت ۱۹۸,۰۰۰ تومان و «برنج ندا استخوانی» با ۱۹۱,۰۰۰ تومان در کف جدول قیمت برنجهای کامل قرار گرفتهاند، قیمتهایی که تا همین چندی پیش برای خرید بهترین ارقام برنج پرداخت میشد.
نیمدانه و سرلاشه؛ پایان دوران کالای ارزانقیمت
شاید دردناکترین بخش این ماجرا، جهش قیمت برنجهای شکسته (نیمدانه و سرلاشه) باشد. این محصولات که به دلیل ظاهر ناقص، همواره با قیمتی بسیار پایینتر عرضه میشدند و پناهگاه سبد خرید خانوارهای با درآمد کمتر بودند، اکنون خود به کالایی گران تبدیل شدهاند. «برنج نیمدانه طارم هاشمی» با قیمت کیلویی ۱۷۱,۰۰۰ تومان و «برنج نیمدانه کشت دوم» با ۱۸۸,۰۰۰ تومان به فروش میرسند. وضعیت برنجهای سرلاشه (دانههای درشتتر شکسته) وخیمتر است؛ «سرلاشه طارم هاشمی» به کیلویی ۲۲۷,۰۰۰ تومان و «سرلاشه کشت دوم» به ۲۴۵,۰۰۰ تومان رسیدهاند. این قیمتها به معنای آن است که ارزانترین گزینه برای پخت برنج نیز از توان خرید بسیاری از خانوادهها خارج شده است.
چه بر سر قوت غالب آمد؟
کارشناسان معتقدند ترکیبی از افزایش هزینههای تولید (شامل دستمزد کارگر، کود و سم)، کاهش نزولات آسمانی در برخی مناطق، و نقش پررنگ واسطهها و دلالان در فاصله شالیزار تا بازار، دلایل اصلی این سونامی قیمت هستند. وقتی قیمت تمامشده تولید برای کشاورز بالا میرود و سودهای نامتعارف نیز به زنجیره توزیع اضافه میشود، نتیجه آن قیمتهای نجومی برای مصرفکننده نهایی است. این روند نه تنها قدرت خرید مردم را به شدت کاهش میدهد، بلکه میتواند منجر به تغییر الگوی مصرف، حرکت به سمت برنجهای بیکیفیت خارجی و در نهایت، تهدیدی برای سلامت تغذیه جامعه و اقتصاد کشاورزان زحمتکش ایرانی باشد.