اخبار خودرو در یک نگاه

شوک گازی به ایران / کشف میدانی معادل ۱۸ سال تولید پارس جنوبی

در اعماق خاک جنوب ایران، گنجی به ارزش ۱۰ تریلیون فوت مکعب گاز کشف شده است: میدان “پازن”. این کشف، بزرگترین میدان گازی خشکی ایران، در نگاه اول بارقه امیدی برای خاموشی صنایع و بحران انرژی کشور است. اما آیا این غول خفته می‌تواند از سد تحریم‌های فلج‌کننده، ناکارآمدی‌های تاریخی و فناوری‌های دست‌نیافتنی عبور کرده و در ۴۰ ماه به خط تولید برسد؟ پاسخ به این سوال، بسیار پیچیده‌تر از یک “بله” یا “خیر” ساده است.

شوک گازی به ایران / کشف میدانی معادل ۱۸ سال تولید پارس جنوبی

وزارت نفت از کشف میدان جدید “پازن” در مرز استان‌های فارس و بوشهر خبر داده است. این کشف پس از یک وقفه هشت ساله در عملیات اکتشافی این منطقه، امیدها را برای مقابله با بحران فزاینده “ناترازی انرژی” زنده کرده است.

مشخصات کلیدی میدان پازن:

  • ذخیره گاز: حدود ۱۰ تریلیون فوت مکعب گاز درجا.
  • گاز قابل برداشت: حدود ۷ تریلیون فوت مکعب، که معادل تولید ۱۷ تا ۱۸ سال یک فاز استاندارد پارس جنوبی است.
  • گنج پنهان: کشف یک لایه نفتی مجزا با ۲۰۰ میلیون بشکه نفت قابل برداشت که می‌تواند به عنوان یک منبع مالی فوری برای توسعه بخش گازی عمل کند.

وعده بزرگ، چالش‌های بزرگتر

مقامات رسمی وعده داده‌اند که این میدان ظرف ۴۰ ماه به تولید برسد. این زمان‌بندی بلندپروازانه در حالی اعلام می‌شود که ایران با سه مانع اساسی روبروست:

  1. مانع ژئوپلیتیک (تحریم): انزوای مالی و فعال شدن “مکانیسم ماشه”، دسترسی به سرمایه‌گذاری چند میلیارد دلاری و همکاری با شرکت‌های بین‌المللی (مانند تجربه خروج توتال) را تقریباً غیرممکن کرده است.
  2. مانع فناوری: توسعه مدرن نیازمند تجهیزات پیشرفته‌ای مانند توربین‌ها و کمپرسورهاست که سازندگان اصلی آن (زیمنس، بیکر هیوز) به دلیل تحریم‌ها با ایران همکاری نمی‌کنند.
  3. مانع اجرایی (سابقه داخلی): تاریخ پروژه‌های انرژی ایران مملو از تأخیرهای عظیم است. پالایشگاه بیدبلند ۱۷ سال و فازهای پارس جنوبی بیش از یک دهه تأخیر داشتند. در مقایسه، استاندارد جهانی برای چنین پروژه‌هایی ۷ تا ۱۰ سال است.

بنابراین، وعده ۴۰ ماهه بیش از آنکه یک پیش‌بینی فنی باشد، یک سیگنال سیاسی برای نمایش اقتدار و مدیریت بحران است که ریسک از دست رفتن اعتبار را نیز به همراه دارد.

چرا این کشف اینقدر مهم است؟

ایران با کسری روزانه ۲۵۰ تا ۳۵۰ میلیون متر مکعبی گاز در زمستان مواجه است. این کمبود باعث قطع گاز صنایع استراتژیک (فولاد، پتروشیمی، سیمان) و نیروگاه‌ها می‌شود که نتیجه مستقیم آن توقف تولید، کاهش رشد اقتصادی و تشدید بیکاری است. میدان پازن با پتانسیل تولید روزانه ۷۵ تا ۹۵ میلیون متر مکعب گاز، می‌تواند ۲۵ تا ۳۰ درصد این کسری را جبران کند و به معنای واقعی کلمه، مانع از فلج شدن بخش بزرگی از صنعت کشور شود.

یک انتخاب استراتژیک دشوار

کشف پازن، ایران را در برابر یک دوراهی قرار می‌دهد:

  • گزینه ۱ (تسکین فوری): تخصیص گاز به صنایع و نیروگاه‌ها برای جلوگیری از خاموشی و توقف تولید.
  • گزینه ۲ (پایداری بلندمدت): تزریق گاز به میادین نفتی فرسوده برای حفظ سطح تولید نفت خام.

این میدان، رقابت بی‌رحمانه‌ای را میان نیازهای کوتاه‌مدت صنعتی و پایداری بلندمدت تولید نفت ایجاد خواهد کرد.

نتیجه نهایی: مُسکّن یا درمان؟

با در نظر گرفتن تمام موانع، حتی در صورت توسعه با تأخیر (۸ تا ۱۰ ساله)، بخش بزرگی از تولید پازن توسط رشد فزاینده تقاضای داخلی بلعیده خواهد شد.

بنابراین، پازن یک “مُسکّن حیاتی” است که از یک فاجعه اقتصادی بزرگتر جلوگیری می‌کند، اما “درمان قطعی” بحران ساختاری انرژی ایران نیست. تبدیل شدن به یک راه‌حل پایدار، نیازمند اصلاحات بنیادین در قیمت‌گذاری انرژی، بهبود مدیریت پروژه‌ها و مهم‌تر از همه، حل بن‌بست ژئوپلیتیک برای جذب سرمایه و فناوری جهانی است. بدون این تغییرات، پازن در خطر تبدیل شدن به فصلی دیگر در تاریخ “پتانسیل‌های عظیم اما تحقق‌نیافته” ایران قرار دارد.

ارسال نظر