ضربه کاری روسیه به ایران/ توافق ۲۰ ساله تعلیق شد
در حالی که مقامات ایرانی ماهها با افتخار از نهایی شدن توافقنامه جامع ۲۰ ساله با روسیه به عنوان اوج موفقیت سیاست “نگاه به شرق” دم میزدند، کرملین با یک بیانیه کوتاه و تحقیرآمیز، آب سردی بر سر این رویا ریخت. ضمیر کابلوف، نماینده ویژه پوتین، رسماً اعلام کرد که فرآیند این توافق به دلیل “مشکلات شرکای ایرانی” متوقف شده است. این توقف ناگهانی، که با انکار و تلاش برای کماهمیت جلوه دادن از سوی وزارت خارجه ایران مواجه شده، یک سوال ویرانگر را مطرح میکند: آیا روسیه به عنوان “شریک استراتژیک” به ایران پشت کرده یا ناتوانی و ناهماهنگی در داخل ایران، بزرگترین دستاورد دیپلماتیک دولت را به هوا فرستاده است؟
اظهارات دو طرف را کنار هم بگذاریم تا ابعاد این شکاف عمیق مشخص شود:
-
روایت روسیه (صریح و تهاجمی): ضمیر کابلوف، بدون هیچ تعارفی، انگشت اتهام را مستقیماً به سمت ایران نشانه میرود: “این یک تصمیم استراتژیک [از سوی رهبران دو کشور] است، اما فرآیند به دلیل مشکلاتی که شرکای ایرانی دارند متوقف شده است.”
-
نکته کلیدی: روسها میتوانستند از عبارات دیپلماتیک مانند “مشکلات فنی” یا “نیاز به هماهنگی بیشتر” استفاده کنند. اما انتخاب عبارت “مشکلات شرکای ایرانی”، یک پیام عامدانه و گزنده دارد: مقصر این تعلیق، طرف ایرانی است.
-
روایت ایران (انکار و توجیه): ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت خارجه، تلاش میکند صورت خود را با سیلی سرخ نگه دارد: “هیچ توقفی در این زمینه وجود ندارد… کار بر روی متن توافقنامه از طرف ایران نهایی شده است.” او توپ را به زمین روسیه میاندازد و میگوید منتظر اقدامات طرف روسی برای نهایی شدن هستیم.
-
تناقض آشکار: این دو بیانیه ۱۸۰ درجه با هم در تضاد هستند. یکی میگوید “متوقف کردیم چون شما مشکل دارید” و دیگری میگوید “ما کارمان تمام است و منتظر شماییم”. این سطح از ناهماهنگی در روابطی که “استراتژیک” خوانده میشود، بیسابقه و فاجعهبار است.
این یک تاخیر بوروکراتیک ساده نیست؛ این یک اختلاف نظر علنی است که در آن، یک طرف (روسیه) با خونسردی، طرف دیگر (ایران) را مقصر معرفی میکند.
سه سناریوی احتمالی پشت پرده چرخش کرملین
چرا روسیه باید در این مقطع زمانی، چنین شوکی به ایران وارد کند؟ سه سناریو محتملتر از بقیه به نظر میرسند:
۱. باجگیری ژئوپلیتیک (بازی شطرنج پوتین):
روسیه استاد استفاده از اهرم فشار در زمان مناسب است. این اقدام میتواند یک کارت بازی جدید برای مسکو باشد. با معلق نگه داشتن مهمترین سند همکاری با ایران، روسیه میتواند در زمینهای دیگر از ایران امتیاز بگیرد. از پرونده سوریه گرفته تا همکاریهای نظامی و حتی ارسال پیام به غرب (به خصوص پس از انتخابات آمریکا) که “ما میتوانیم ایران را رها کنیم”. در این سناریو، ایران به یک مهره در بازی بزرگتر روسیه با غرب تبدیل شده است.
۲. ناتوانی و جنگ قدرت در تهران (پذیرش روایت روسی):
بیایید روایت کابلوف را جدی بگیریم. “مشکلات شرکای ایرانی” میتواند به چه معنا باشد؟
- بوروکراسی فلجکننده: ممکن است نهادهای مختلف در ایران (وزارت خارجه، شورای عالی امنیت ملی، نهادهای نظامی و اقتصادی) بر سر بندهای حساس این توافقنامه (همکاریهای نظامی، دسترسی به بنادر، قیمتگذاری انرژی و…) به اجماع نرسیده باشند.
- جنگ قدرت داخلی: شاید جناحی در داخل ایران با مفاد این توافقنامه مخالف است و در مسیر تصویب نهایی آن سنگاندازی میکند. این سناریو، تصویر یک دولت ناهماهنگ و ناتوان در مدیریت یک پرونده استراتژیک را به نمایش میگذارد.
۳. تغییر محاسبات استراتژیک روسیه (ایران دیگر اولویت نیست؟):
شاید تاریخ مصرف برخی همکاریهای ایران برای روسیه تمام شده باشد. روسیه پس از دریافت پهپادها و حمایتهای ایران در جنگ اوکراین، حالا احساس میکند نیازی به تعمیق بیش از حد این رابطه که هزینههای بینالمللی برایش دارد، نیست. با معلق کردن این توافق، مسکو همزمان هم کانالهای ارتباطی خود با دیگر بازیگران منطقه (اسرائیل و کشورهای عربی) را باز نگه میدارد و هم به ایران یادآوری میکند که این رابطه یکطرفه نیست و هر زمان بخواهد، میتواند آن را کاهش دهد. این یعنی نگاه روسیه به ایران، تاکتیکی و ابزاری است، نه استراتژیک و بلندمدت.
ترکهای عمیق بر دیوار سیاست “نگاه به شرق”
این اتفاق، یک زلزله برای کل دکترین سیاست خارجی ایران است:
- پوچ بودن شعار “شریک قابل اتکا”: سالهاست که به مردم گفته میشود غرب غیرقابل اعتماد است و باید به شرق (روسیه و چین) تکیه کرد. این اقدام روسیه نشان میدهد که در دنیای روابط بینالملل، هیچ شریکی “خیریه” باز نکرده و همه به دنبال منافع خود هستند. روسیه نیز از این قاعده مستثنی نیست.
- انزوای بیشتر ایران: وقتی نزدیکترین شریک استراتژیک ایران اینگونه علناً این کشور را تحقیر و سرزنش میکند، پیام روشنی به سایر کشورها ارسال میشود. این امر موقعیت ایران در مذاکرات و تعاملات بینالمللی را به شدت تضعیف میکند.
یک هشدار استراتژیک برای تهران
تعلیق توافقنامه جامع، یک یادآوری تلخ و دردناک است که سیاست خارجی مبتنی بر اتکای صرف به یک یا دو قدرت بزرگ، تا چه حد میتواند شکننده و پرخطر باشد. این اقدام روسیه یک “بیدارباش” برای دستگاه دیپلماسی ایران است. رویای شیرین یک اتحاد ابدی با “تزار”، با دوش آب سرد واقعگرایی سیاسی کرملین مواجه شده است.
اکنون توپ در زمین تهران است: یا باید هرچه سریعتر “مشکلاتی” که روسیه به آن اشاره کرده را (احتمالاً با دادن امتیازات بیشتر) حل کند، یا بپذیرد که در ارزیابی خود از “عمق استراتژیک” رابطه با مسکو، دچار یک خوشبینی مرگبار شده است. در هر دو صورت، این یک شکست برای دیپلماسی ایران محسوب میشود.