پای چین به شاهرگهای آبی ایران باز شد
در حالی که بحران آب به یکی از جدیترین چالشهای امنیت ملی ایران تبدیل شده است، دولت با امضای یک تفاهمنامه جامع با چین، برای مهار این بحران به سراغ فناوریهای پیشرفته شرقی رفته است.

این همکاری که در چارچوب توافق ۲۵ ساله دو کشور تعریف شده، پای شرکتهای چینی را به پروژههای تصفیه فاضلاب باز میکند و ایران را به فناوریهای استراتژیکی مانند “نشتیابی ماهوارهای” که تنها در اختیار چند کشور محدود است، مجهز خواهد کرد.
مقامات رسمی از امضای تفاهمنامه همکاری میان ایران و چین در زمینه مدیریت آب و فاضلاب خبر دادند، اقدامی که به عنوان بخشی از توافق بلندمدت اقتصادی دو کشور و در قالب سازمان همکاری شانگهای صورت میگیرد. سیدعلی سیدزاده، مدیرکل دفتر مدیریت مصرف آبفای کشور، این توافق را گامی حیاتی برای ارتقای بهرهوری و مقابله با بحران آب توصیف کرد.
تمرکز بر انتقال فناوریهای کلیدی
بر خلاف همکاریهای گذشته که عمدتاً بر ساختوساز متمرکز بود، هسته اصلی این تفاهمنامه بر انتقال دانش فنی (Know-how) و بومیسازی فناوریهای هوشمند استوار است. سیدزاده مهمترین محورهای این توافق را چنین برشمرد:
- کاهش هدررفت آب: از طریق پیادهسازی فناوریهای نوینی چون نشتیابی ماهوارهای (که به صورت پایلوت در ایران آغاز شده) و سامانههای هوشمند کنترل شبکه توزیع.
- مدیریت مصرف: با استفاده از کنتورهای هوشمند آب و ترویج سرشیرهای کاهنده مصرف.
- آموزش نیروی انسانی: برگزاری دورههای تخصصی برای مدیران و کارشناسان ایرانی جهت ارتقاء مهارتهای بهرهبرداری و نگهداری از زیرساختهای جدید.
مدل سرمایهگذاری و مشارکت
بر اساس این تفاهمنامه، شرکتهای چینی در فرآیندهای طراحی، ساخت و بهرهبرداری از پروژههای تصفیه فاضلاب مشارکت خواهند کرد. این حضور از طریق “سرمایهگذاریهای مشروط” انجام خواهد شد، در حالی که متخصصان ایرانی وظیفه نظارت دقیق بر روند اجرای پروژهها را بر عهده خواهند داشت. هدف نهایی، به گفته سیدزاده، “بومیسازی فناوریها و کاهش وابستگی به واردات” در این صنعت استراتژیک است.
اهمیت خبر برای شما چیست؟
اهمیت این خبر را میتوان در سه لایه استراتژیک تحلیل کرد:
-
۱. ژئوپلیتیک منابع (Resource Geopolitics): این تفاهمنامه صرفاً یک قرارداد فنی نیست، بلکه یک حرکت ژئوپلیتیکی مهم است. با تعمیق همکاری با چین در حیاتیترین زیرساخت کشور (آب)، ایران در حال تقویت “نگاه به شرق” در سطح استراتژیک است. این امر، ضمن فراهم آوردن راهکاری برای دور زدن تحریمها و جذب سرمایه، وابستگی فناورانه و زیرساختی ایران به چین را افزایش میدهد. انتخاب چین به عنوان شریک در این حوزه، پیام سیاسی روشنی برای غرب دارد و نشان میدهد ایران گزینههای جایگزین خود را فعال کرده است.
-
۲. امنیت زیرساختهای حیاتی (Critical Infrastructure Security): هوشمندسازی شبکه آب و استفاده از سیستمهای کنترل از راه دور، در کنار تمام مزایایش، چالشهای امنیتی جدیدی ایجاد میکند. سپردن طراحی و پیادهسازی این سیستمها به یک کشور خارجی، حتی یک کشور دوست، ریسکهای بالقوه سایبری و امنیتی را به همراه دارد. کنترل بر “شیر فلکه اصلی” آب یک کشور، یک اهرم فشار قدرتمند است. بنابراین، موفقیت این طرح نه فقط به انتقال فناوری، بلکه به توانایی ایران در “بومیسازی کامل” و “ایمنسازی مطلق” این زیرساختها در برابر هرگونه نفوذ یا کنترل خارجی بستگی خواهد داشت.
-
۳. پارادوکس توسعه و وابستگی: این تفاهمنامه ایران را در برابر یک پارادوکس کلاسیک قرار میدهد. از یک سو، کشور برای غلبه بر بحران آب و فرسودگی شبکه، نیاز فوری به سرمایه و فناوری روز دنیا دارد که چین میتواند آن را فراهم کند. این یک مسیر سریع برای “توسعه” است. از سوی دیگر، همین مسیر میتواند به “وابستگی” فناورانه بلندمدت منجر شود، به طوری که نگهداری، ارتقاء و توسعه این سیستمها در آینده نیز به حضور شریک چینی گره بخورد. هنر دیپلماسی و مدیریت فنی ایران در این خواهد بود که چگونه از این فرصت برای توسعه واقعی (یعنی کسب توانمندی مستقل) استفاده کند و در دام وابستگی نیفتد.